تازه اون موقعست که میفهمی...
sheytoonbala |
شکستن تخمه آفتابگردونشکستن تخمه آفتابگردون شروعش با خودته کنار کشیدنش با خدا
دعاش کردم خوپسره نوشته بعد از ترکم مرا به کدامین تن میسپاری؟ منم نوشتم :به ۵ تن! کصافط فوری زد بلاکم کرد اینقد شعور نداره بفهمه من دعاش کردم
آخ اگه میشدﻣﻦ ﺍﮔﻪ میتونستم ﯾﻪ ﻣﯿﻮﻩ اختراع میکردم ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻧﺎﺭﻧﮕﯽ ﮐﻨﺪﻩ میشد ﻭ ﺗﻮﺵ ﻫﻢ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺎﺭ ﺑﺎ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ :|
عبــــاس کچـــلیه روز یه آقایی با بچه ش ميرن سينما ميبينن جلوشون يه كچل نشسته! آقاهه به بچه ش ميگه:اگه زدى پسه كله اين كچله يه ساندويچ بهت ميدم. بچهه ميزنه توسر کچله!! کچله برميگرده ميگه: چرا مىزنى؟ ميگه:به به عباس کچل خوبي؟ کچله ميگه عباس کچل کيه! پسره ميگه:آخ ببخشيد فك كردم دوستم عباس كچله! دو ديقه بعد دوباره آقاهه ميگه اگه دوباره بري بزنى پسه كله ش 10 هزار تومن بهت ميدم! باز ميزنه تو سره کچله! کچله ميگه :باز ديگه چرا زدى؟؟ ميگه:آقا ناموساً توعباس کچل نيستى؟ کچله ميگه:نه بخدااااا. کچله ميبينه هى داره کتک ميخوره ميره 20 تا صندلى جلوتر ميشينه. باز آقاهه ب بچه ش ميگه:اگه برى اونجا وبزنى پسه كله ش 20 هزار تومن بهت ميدم! بچه ش ميگه باشه.ميره پشت سر وكچله محكم ميزنه تو سرش ميگه:عباس کچل تو اينجا نشستي من يكساعته اون بيچاره رو ميزدم :|
ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺷﺐ ﭘﺮﻩﻣﻦ ﺗﻮ ﮐﻒ ﮔﺮﺩﻥ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺷﺐ ﭘﺮﻩﺍﻡ !
۴۰ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺩﻥ ﻭ ﭘﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺍﻭﻧﻮﺭﻫﯿﭽﯿﺶ ﻧﺸﺪﻩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﻗﻄﻊ ﻧﺨﺎﻉ ﻣﯿﺸﺪﻡ حتما دعام کنیدیه بار اومدم کارمو بندازم فردا، بلند انداختم افتاد پس فردا!!!
خداییش خودم میدونم حالم بده!
دعام کنید! :|
بلند شو!بلند شو!
جیغ بزن، دست بزن، معلق بزن، کل بزن، سوت بزن، موهاتو بکش... . . . خلاصه یجوری خوشحالیتو از اینکه پست گذاشتم نشون بده :)))
کوچیکتونیم دیگهما کوچیک همه شماها هستیم!!!
بعله اینجوریاس!
قربون دستتون حالا که همتون از ما بزرگترید لطف کنید عیدی مارو بدین
بدین دیگه!
بدین دیگه شماها بزرگترید!!!
:)
دایلاپ ...فقط اونايی كه با جمله زير خاطره دارن کامنت بزارن ؛ . . . . . . . . از اینترنت در بیا ... میخوام تلفن بزنم !!!
یکی از مشکلات بزرگ مایکی از مشکلاتمون اینه که بلد نیستیم مخ بزنیم،
.
.
یه سوال مهم...!بچه ها یه سوال مهم:
وقتی شماره ی سال رو خلاصه میکنیم
مثل سال ۹۳ وقتی سال ۱۴۰۰ برسه
چطوری باید خلاصش کنیم؟؟؟؟؟؟؟
باید بنویسیم ۰۰؟
عآغآ یه فکری بکنید توروخدا مخم پوکید!!!!!!!!
موافقین=) ؟لذت زندگی یعنی اینکه یکی از فامیل ها آلزایمر داشته باشه میری عیددیدنی خونشون یادش بره که عیدی داده هی عیدی بده هی عیدی بده!
ســـــــــــال جدیدتون مبارکـــــــــــــــــ
تاریخ تمام شدن آذوقه آجیل عید:تاریخ تمام شدن آذوقه آجیل عید:
بادام هندی ۲۹ اسفند
پسته ٢ فروردین
بادام ٤ فروردین
فندق ٥ فروردین
تخم کدو ١١ فروردین
تخمه ژاپنى ١٣ فروردین
نخودچى ٢٨ آبان!
زمـــزم :)بگوزم؟ جان من بگوزم؟ دوبار بگوزم؟ چرا فکر بد میکنی؟ میگم: دو بار بگو زم! میشه زمزم! (آگهی جدید شرکت زمزم) =))
اینم یکی از بدی های خوشتیپ بودن :)امروز تو خیابون عمونوروز رو دیدم.داشت با اون صورت سیاه و لباس قرمزش قر و فرمیرفت.گفتم:عمو منم باهاتون همکاری کنم؟گفت:
یه نصیحت عیدانه:یه نصیحت عیدانه:
همانطور با آجیل دیگران رفتار کنید که دوست دارید با آجیل شما
رفتار کنن!!!
طلف میشدن به قرانداشتیم شام میخوردیم .. سر سفره یهو غذا پرید تو گلوم !
دوییدم سمت آشپزخونه که آب بخورم ... مامانم : اومدنی آب و لیوانو بردار بیار مام تشنه مونه ! ^ ِ ِ^ بابام : بچه سر رات اون نمکدونم بردار بیار ! ^ ِ ِ^ آبجیم : میشه یدونه چنگال واسه من بیاری ؟! ^ ِ ِ^ داداشم : اون سس رو از تو یخچال وردار بیار ! ^ ِ ِ^ . . . . . . . . . . من نمیدونم چیزی هم سر سفره بوده اصن عایا ..؟! خوب شد غذا پرید تو گلوما ...! طلف میشدن اینا ! :| :| :| روزی ماهی از رودخانه پرسیدروزی ماهی از رودخانه پرسید تو چه کردی که این چینین زلالی؟
رودخانه در پاسخ گفت:
. . . . . . . . . . . . حاجی تو چطوری صحبت میکنی؟
خخخخخخ :دیـــــــــــــــ
بعلهمن نمیدونم این چه کاریه که همیشه میگن باید ازصفر شروع کنیم،
من خودم یه بار از ۷۶ شروع کردم اتفاقا خیلی هم خوب جواب داد..!
پیشاپیش سال نو مبارک یه دور دیگه دور خورشید زدیم یه سری سوار شدن یه سری پیاده
نمیدونم چند دور دیگه مونده ، ولی امیدوارم این دور به همه خوش بگذره . . .
پیشاپیش سال نو مبارک
یکی از منابع سرشار از نمکیکی از منابع سرشار از نمک بعد از دریاچه ی ارومیه.............
به یقین !!!...........................ماییمممممممممممممممم
بس که گلوله ی نمکیمممممممممممممممممم!!
هرگز!هواپیمای گمشده مالزی شاید تو اقیانوس هند پیدا بشه !
اصن یه داغون وضی!!مامانم با یه شدتی خونه تکونی میکنه که . . .
من سر جلسه امتحانمن سر جلسه امتحان
(به سبک لیلای مازیار فلاحی بخونید.........)
_آقا چیزی نمونده امتحان شروع شه الانه که برگه پخش کنن
_چقد خوندی؟...
_درس؟ !هیچی.....
_خوب پس چیکار کنیم؟
_هیچی فقط انقد وقت داریم که بنویسیم.
_تو نمیخوای چیزی بگی؟
_آخه مال من...........یه کم خصوصیه
_هااااا این نخونده حاجی این خصوصیه یعنی نخونده بابا.........
بیا
بیشین بنویس....
_بسم الله الرحمن الرحیم
_این نامه رو استاد فقط بخونه.....
این نامه رو استــــــاد فقط بخونه.....
فقط میخوام که حالمو بدونه...
مراقبا اطراف منو گرفتن...
از دور صندلی هنوز نرفتن...
استااااااااد دارن x و y (ایکسو ایگرگ)میپاشن...
تا مامـــــــان، بابام دوباره هم صدا شن...
استاد دلم واسه عمت تنگ شده....
نیستی ببینی که سرش جنگ شده......
نیستی ولی همیشه در خفایی......
استاد من،اســـتاد چه بی وفایی........
.
.
.
.
این نامه ی آخرمه عـــــــــــــــــــــــزیزم.....
سالگرد این،ریدنمه عزیــــــــــــزم.......
برات یه هدیه یبزرگ خریـــدم............
اما،اونو عمرا بهت نمــــــــــــــــــــــــــــیدم..........
استاااااااااد به عمت بگو شاگردام...........
پاسن که اون راحت بخوابه چشماش...........
پاسن که او قلبش یه وقت نلرزه...............
نپره از خواب خوشش یه لحظه........
.
.
.
.
.
.
.
اگه یه روز این نامه رو بخونی........
دلم میخواد از ته دل بدونی..........
الان دیگه به ته ترم رسیدم ...........
مشروط شدم دیدی به برگه ریدم........
.
.
.
کدومو بخورم من الان؟دارم میمیرم از تشنگی! :))
|
|
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |